دموکراسی عبارت است از نظامی که به مردم حق انتخاب میدهد تا کسی را که میخواهند حاکم خود قرار دهند و اشخاص و نظامهایی بر اراده ملت چیره نشوند. دموکراسی این حق را به مردم میدهد تا حاکم خود را مورد بازخواست قرار دهند و یا اینکه هنگام انحراف از جادهی صحیح او را عزل نمایند.
ابزار رسیدن به این اهدف که حاصل تلاش فشردهی انسان و دستآوردهای تجربههای بشری است عبارت است از انتخابات و نظرسنجی عمومی و برتری یافتن رأی اکثریت، تعدد احزاب سیاسی و حفظ حقوق اقلیت در میدان مبارزه و آزادی مطبوعات، استقلال قوه قضاییه و نوسانات در قدرت و...
در تعریف دیگری از دموکراسی میتوان گفت عبارت است از سهیم کردن مردم در حکم دادن و مراقبت نمودن از صاحبان قدرت و مشارکت در نتیجهی حکم... وقتی دموکراسی برای این اهداف و همراه با این مسائل باشد هیچگونه مغایرتی با برنامهی اسلام ندارد. با کتاب و سنت نیز تضادی ندارد و حتی میتوان گفت نزدیکترین روشی است که با روح شورا همگن است و بدون تردید میتوان آنرا به عنوان یک نظام و وسیلهی تنظیم قدرت و چگونگی رابطهی قدرت با ملت بهکار برد.
این نظام هیچ تضاد اساسی با نصوص ثابت در اسلام ندارد. بلکه با اجتهادات دانشمندان مشهور معاصری که در میدان متغیرات فعالیت و اجتهاد دارند موافقت میکند و چندین نص و سخن صریح از دستورات و توجیهاتی وجود دارند که خطوط گسترده را برای موضوع قدرت و چگونگی تنظیم رابطه بین آن (قدرت) و مردم ترسیم میکند. تأکید اسلام بر مبدأ شورا در زندگی اسلامی، عدالت در حکومتداری، آزادیهای عمومی و حقوق انسان و همچنین تأکید آن بر طرد ظلم و استبداد و غرور و ضایع کردن حقوق و تحقیر دیگران به همین معنی است.
فهم ما از دموکراسی این است که ابراز داشتیم و با اینچنین فهمی آن را میپذیریم و مورد ارزیابی قرار میدهیم. اما اگر دموکراسی در غرب مفهوم دیگری داشته باشد یا دارای یک اساس فلسفی و ایدئولوژی خاصی باشد که عنصر وحی نزد آنها وجود نداشته باشد، آن چیز دیگری است و ما ملزم به این چنین فهم و درک فلسفی از دموکراسی نیستیم. زیرا غرب فهم و درک خود را برای هر چیزی فقط بر اساس خود بشری بنا میکند. کاملاً از وحی بریده و مکانیزمهای جدید یگانه مرجع آنهاست. اما ما مسلمانان نیازی به این مرجع فلسفی و ایدئولوژیک مفهوم دموکراسی نداریم. بلکه ما به دموکراسی به عنوان یک نظام اجتماعی سیاسی و مکانیسم انتخاب قدرت و مراقبت مردمی و در نتیجه نوسانات قدرت و تنظیم رابطهی بین قدرت و ملت نیازمندیم و در همه این زمینهها جای بررسی و تحقیق به عنوان اجتهاد و ابزار رأی و نظر و فهم انسان از وحی محفوظ است، زیرا جزو یک خطوط گسترده و قواعد عمومی هیچ نصوصی از وحی درباره این مسائل نیامده است.
پس منبع و مدار ما در زمینهی امور ثابت همچون عقیده و عبادت و کلیات زندگی شرافتمندانه انسانی «وحی» است و در زمینههایی که «نص» وجود ندارد، برداشت دانشمندان متخصص و رأی و اجتهاد کارساز است.
فهم ما از این مقوله که مردم منبع و مصدر سه قوه مجریه، مقننه و قضاییه میباشند این است که حق تعیین اشخاص را از میان کسانی که مناسب، امین، دانشمند و شایسته برای آن منصب و مسئولیتها هستند، دارند و در این زمینه هیچگونه تفویض الهی صورت نگرفته است و حق تعیین قوای سهگانه و تفویض آنها به ملت بر میگردد.
اما راه و برنامه و مرجعیت فلسفی و ایدئولوژی، در نظر ما به اسلام برمیگردد. برنامهای که قانون آنرا وضع کرده و ملت نیز به آن اقرار و اعتراف دارند و هیچ ایرادی در این مسئله در مملکت ما وجود ندارد زیرا اکثریت مردم مسلمان هستند و دین رسمی دولت نیز اسلام است.
پس هیچ لزومی ندارد که کشور ما از محاسن نظام دموکراسی تجربه شده به دلیل نکات منفی آن و آغاز شدنش از سوی دولتهای غربی، محروم بماند. زیرا دموکراسی کلی نیست که قابل تجربه نباشد. با این وصف تأکید میکنیم که دموکراسی به عنوان یک کار بشری و غیرمعصوم باقی میماند که قابلیت پذیرش یا رد آن نیز وجود دارد.
نظرات
از خدا برای اتحاد اسلامی آرزوی توفیق می کنم با رهبری مخلصانه کاک صلاح باید به رحمت و موفقیت بیشتر امید وار بود
در ساختار اتحاد اسلامی کردستان، عنوان رهبر وجود ندارد.<br /> بالاترین سمت، دبیر کل( امین عام-ئه مینداری گشتی) است و ایشان دبیر کل اتحاد اسلامی کردستان هستند.